playmate_p⁴⁴

●تهیونگ لحظه ای جا خورد به صفحه گوشی سه جون خیره شد انگار یه سطل اب یخ ریختن روش چیزی نگفت زبونشو توی دهنش چرخوند و به سه جون نگاه کرد
سه جون: چی شد جناب کیم ؟ دوسش داری اره؟ شنیدم خیلی دست رد به سینه ات زده اوو چه ناراحت کننده . عشق یه طرفه اصلا خوب نیست.
تهیونگ:ببند دهنتو(جدی و عصبی گفت و با چشماش به سه جون خیره شد)
سه جون: عه چرا عصبی میشی ؟ (قهقه زد و روبه روی تهیونگ براش دست زد) او پسر خودمونیم ها واقعا سلیقه خیلی خوبی داری هيچ دختری به قشنگیش ندیدم .
سه جون: خیلی مراقبش باش . چون چشمم خیلی دنبالشه.
●تهیونگ خون جلو چشماشو گرفته بود اسلحشو از جیبش دراورد و رفت سمت سه جون
تهیونگ: گنده تر از دهنت داری حرف میزنی
●اومد ماشه اسلحه رو بکشه که جیمین مانعش شد
تهیونگ: دستتو بکش اون ور
جیمین: ولش کن بیا بریم
تهیونگ: یه بار دیگه فقط یه بار دیگه اسم ات و به زبون بیار از صفحه روزگار محوت میکنم انگار نه انگار که سه جونی وجود داشته . تو که دوست نداری خواهر هرزه ات به جایی اینکه شبا پیش تو باشه زیر من باشه؟
سه جون: خفه شو هه فکر کردی با این تهدید ها من از ات دست میکشم ؟ باید بگم کورخوندی جناب کیم
تهیونگ:هشدارمو بهت دادم حالا از جلو چشمام گمشو (عصبی جدی)
جیمین: این ات و از کجا میشناخت؟
تهیونگ:نفوذی داریم
جیمین: امکان نداره
تهیونگ:.....
تهیونگ: تا ۲۰ دقیقه دیگه باید اون حرومزاده ای که این اطلاعات و به سه جون داده برام‌پیدا کنی فهمیدی؟
جیمین:اما..
تهیونگ:همین که گفتم(عربده)
جیمین: باشه
تهیونگ ویو :
رسیدم عمارت داشتم دیونه دیونه میشدم کی به اون سه جون آمار میداد ؟ اگر اگر دستش به ات برسه برا انتقام هرکاری میکنه هرچی فکر میکردم مغزم کار نمیکرد باید باید...... صدای جر و بحث از پایین شنیدم رفتم ببینم چه خبره که جیمین ۲ نفر و انداخته بود جلو پاش
جیمن:این ۲ تان یکشون خدمت کار عمارته اون یکی تو تاسیسات شرکت کار میکنه
تهیونگ:اسم
جیمین: هان یوری. لی سونگ یانگ
تهیونگ: از کدوم گوری پیداشون کردی
جیمین: تو اینارو تاحالا ندیدی؟
تهیونگ:نه
جیمین: این یکی تو شرکت بوده اینم تو عمارت خدمتکار بوده
تهیونگ:ببرشون زیر زمین
جیمین: باشه
●تهیونگ ویو
داشتم دیونه میشدم اگر یه اتفاقی برای ات بیوفته چی ؟ اگر سه جون .....
نمیدونستم به کوک زنگ بزنم یا نه حوصله کل کل باهاشو نداشتم میدونستم اصلا جواب نمیده اما پای ات وسط بود سه جون هرکاری میتونست بکنه فکرم قفل کرده توی همین فکرا بودم که....
دیدگاه ها (۲۵)

سلام جوجه هاببخشید یه مدت نبودم راستش شرایط زیاد اوکی نیست ا...

playmate_p45

playmate_p⁴³

playmate_p42

جیمین فیک زندگی پارت ۷۷#

و تهیونگ سوار ماشین میشه و اب و مسکن رو بهت میده تهیونگ: بیا...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۶#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط